الیناالینا، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 12 روز سن داره

الینا فرشته کوچک خوشبختی

کلاس اسکیت

                                                                                                  دختر ناز و قشنگم الهی قربونت برم من که دیگه برای خودت خانومی شدی و برا...
24 شهريور 1392

روز دختر

  تقدیم به بهترین دختر دنیا و امید حیات من با آرزوی بهترین و برترین ها برای فرشته زندگیم . . . الینای قشنگم عزیزم امروز روز توست ، امیدورام از لحظه لحظه زندگیت لذت ببری و به تمام خواسته هایت برسی دخترم روزت مبارک ::           ای زیبا ترین گل هستی روزت مبارک    از هفته پیش تصمیم گرفتم روز دختر برای شما و مهتا یه جشن مفصل بگیریم اما به خاطر خستگی اثاث کشی دایی امیر و سفر یک روزه به دماوند فقط تونستم به همراه خاله فهیمه یه مهمونی کوچولو براتون بگیریم دلم میخواست همه چیز با نظر شما باشه آخه روز تو بود تنها بهونه من برای زندگی ازت پرسیدم شام چی درست کنم میخواهی بر...
22 شهريور 1392

نصایح مادرانه

دخترکم « دوستت دارم» را من دلاویز تزین شعر جهان یافته ام تو هم ای خوب من! این نکته به تکرار بگو! این دلاویزترین شعر جهان را، همه وقت نه به یک بار و به ده بار، که صد بار بگو! «دوستم داری»؟ را ازمن بسیار بپرس! «دوستت دارم» را، با من بسیار بگو! ...
5 شهريور 1392

جشن شب عید

الینای خوب و نازم روز 27 اسفند ماه مهد کودک به مناسبت آغاز بهار جشن گرفته بود و هنرمنداش 50 تا فرشته آسمونی بودند که یه سری برنامه خیلی قشنگ رو به زیبایی اجرا کردند اون فرشته ها شما و دوستای نازت بودید که بعد از ظهر خیلی قشنگی رو برای ما ساختید .برنامه تان با سوره والعصر که به زبان انگلیسی بود شروع شد وبعد نیایش و سرود ای ایران و سرود خوش آمد گویی ونمایش زبان -باله و ژیمناستیک -سرود گل پامچال - پرده خوانی شاهنامه -شعر سیب فروش -سفره هفت سین -سرود حاجی فیروز -و در آخر هم دادن جوایز که خودمان برایتان تهیه کرده بودیم و برنامه آتیش بازی . شما دو روزی بود که مریض شده بودی و به ضرب دارو و آمپول توانستی به جشن برسی و به خاطر خواب آور بودن دارو ها ...
4 شهريور 1392

زبان انگلیسی

سلام به عزیزترینم دختر نازم تنبلی های مامان رو ببخش  کلی مطالب از قبل از عید تا حالا مونده که برات بزارم اما فرصت نشده البته همه اش هم تقصیر من نیست شما هم بی تقصیر نیستی تازه گیها  روی اینکه پای کامپیوتر بشینم یا با نت کار کنم خیلی حساس شدی .الان هم که این چند سطر را مینویسم از دستم ناراحتی  و همش میگی من با کامپیوتر کار دارم آخه گلم پس من کی خاطرات قشنگه با هم بودنمون رو برات بنویسم امروز داشتم وسائل مهدت را جمع میکردم که چشمم افتاد به کارنامه زبانت فکر کردم خالی از لطف نیست بزارم در وب تا به عنوان اولین مدرک برایت بماند .   ترم بهار         ترم زمستان   ...
4 شهريور 1392
1